درشبی ازشبهای بارانی بیروت سلیم افندی پشت میزتحریردرمقابل قفسه های پراز کتاب نشسته بود از کتاب های قدیمی و اوراق درهم ریخته وپراکنده گهگاه سری می جنباند وابرمتراکمی از دوداز دهان بیرون میداد. در آن حال سلیم افندی مشغول مطالعه ی رساله ای فلسفی بود رساله ای درباب خود شناسی ازتعلیمات سقراط حکیم به شاگردانش افلاطون...